من دوست دارم تغییرات خوب بزرگ توی دنیا ایجاد کنم حتی با کارهای کوچک...

 

مرحله اول: داستان

در ابتدا قبل از شروع خواندن کتاب سوالی طرح می‌کنیم تا کودکان با دقت بیشتری به داستان توجه کنند.

بعد از اینکه چند نفر از کودکان تجربه خود را بیان کردند، کاربرگ رنگ آمیزی را به کودکان می‌دهیم تا رنگ کنند. همزمان با این فعالیت شروع می‌کنیم به خواندن کتاب داستان "خبر فوری: شهر عوض می‌شود". لینک کتاب در طاقچه: https://taaghche.com/book/86052 

و در آخر داستان این سوال تاملی را از کودکان که به صورت حلقه دور هم نشسته‌اند می‌پرسیم. اگر تو جای شخصیت اصلی داستان بودی چه کار می‌کردی؟ (کودکان باید کار خود را به صورت نقاشی داخل کاردستی خانه شان بکشند. بعد از اینکه نقاشی کودکان تمام شد هر کدام می‌توانند درباره کار خود صحبت کنند و آن را به دوستانشان نشان دهند.

 

مرحله دوم: اجرای نمایش

بچه‌ها هر کدام به صورت ٢ یا ٣ نفره کنار هم بنشینند. ظرف کارت‌ها را می‌چرخانیم تا هر گروه یک کارت بردارند.

روی هر کارت موقعیتی نوشته شده است. چند دقیقه زمان می‌دهیم تا گروه‌ها آماده‌ی اجرای نمایش موقعیت خود شوند.

کودکان در گروه خود باید موقعیت را بخوانند و بگویند در آن موقعیت چه کار و کمکی انجام می‌دهند.

سپس با همکاری اعضای گروه نمایش آن را برای دوستانشان اجرا کنند.

 

مرحله سوم: مداحی

به مناسبت ایام سوگواری سالار شهیدان در آخر می‌توانیم از کودکانی که توانایی اجرای مداحی دارند، بخواهیم که مداحی کنند و دیگر کودکان با سینه زنی او را همراهی کنند. یا مداحی که متناسب با سن کودکان است را پخش کنیم تا هم خوانی کنند و سینه زنی کنند.

قرائت جمعی زیارت عاشورا و ختم صلوات

صدوسیزدهمین مجلس روضه را با ختم صوات آغاز کردیم. به‌نیابت از همهٔ شهدا پیشکش به صاحب عزای مجلس.

 

پیشواز و کلیپ سلام و بیعت

و در این روزها که بیشتر از همیشه محتاج یادآوری هستیم، عهدمان را با اماممان تکرار کردیم.

 

حلقه بحث با موضوع صِدق

در این نشست دربارهٔ صدق حرف زدیم. دربارهٔ اینکه اگر هدف درست باشد و مجاهدت به آن ضمیمه شود، نصرت الهی حتما از راه می‌رسد.

و تنها شرط نزول نصرت الهی، صدق است!

 

همخوانی قرآن (سوره مبارکه صف)

کوچک و بزرگ دست در دست هم سورهٔ صف خواندیم...

شبیه یک صف خیلی محکم!

 

مداحی و توسل

مجلسمان به نام مبارک دو باب‌الحوائج متبرک شد...

روضهٔ طفل رضیع و پرچم گنبد عموی علمدارش...