نود و دومین نشست روضه امام جواد (ع)

تاریخ برگزاری:  ۱۴۰۲/۰۷/۱۲
تعداد بازدید: ۱۱۰
در نشست مهر ماه از قلب حرف زدیم. از اینکه رسول الله چطور قلب‌های ما را می‌شناسد، آنها را توصیف می‌کند و دگرگونی‌هایش را بهتر از ما درک می‌کند. این شد که یکی از شگفت‌انگیزترین احادیث پیامبر، راجع به قلب را، با پوششی خاص و یک نشان دلنواز، سپردیم به دست شما و خواستیم که لای قرآن‌های شخصی کوچکتان بگذارید و حسابی حواستان به قلب‌هایتان باشد!

تصور کنید رفته‌اید فیزیوتراپی. زانویتان خیلی خیلی دردناک است ولی هنوز به پزشک چیزی نگفته‌اید. او قبل از شنیدن توضیح شما، مدارک پزشکی را نگاه می‌کند و مستقیم میاید سروقت همان زانویی که دردش امانتان را بریده.

بین این همه مفصل و ماهیچه، مشکل را تشخیص می‌دهد و دست می‌گذارد روی نقطه آسیب دیده‌ی پر از درد.

حتی ممکن است آن را حرکتی بدهد که داد شما را در بیاورد، اما از سر مهربانی‌!!!

در چنین موقعیتی از فیزیوتراپ خواهش می‌کنید برود سراغ عضو دیگری که سالم است و درد ندارد؟

نه. شما دندان سر جگر می‌فشارید تا پزشک حاذق ماهیچه‌ی دردناک را بکشد، به زانو فشار وارد کند و انواع و اقسام نسخه‌های سخت بپیچد تا درمانتان کند.

درمان چنین فرایند پیچیده و قابل تاملی است!

ما یک جاهایی در زندگی به چنین درمانی سخت محتاج می‌شویم.

اینکه کسی، بدون اینکه حرفی بزنیم، سر تا پای وجودمان را بررسی کند و بفهمد مشکل ما از کجاست...

برایمان نسخه بپیچد و درمانمان کند

درمانی که درد دارد اما از سر مهربانی است...

جای فیزیوتراپ، یک پدر مهربان و دلسوز و متخصص را در نظر بگیرید...

پدری که فرزندش را خوب می‌شناسد و دردش را می‌داند...

ما خیلی وقت‌ها سخت محتاج باباتراپی هستیم.

باباتراپی دوتا لازمه دارد:

اول: آن کسی که از همه به ما دلسوزتر است را بشناسیم. در یک کلام بابا را پیدا کنیم و مطمئن شویم علاج ما فقط در دست اوست. نه هیچ کس دیگری!

دوم:  به  نسخه‌ای که برایمان می‌پیچد تن بدهیم... بگذاریم درمان را شروع کند. حتی اگر دردمان گرفت. حتی اگر به چیزهایی از زندگی‌مان دست زد که روی آنها خیلی حساس بودیم...