در کانال روضه اگر چه تعدادمان زیاد است، اما حس میکنیم انقدر دلها به هم نزدیک است که یک خانوادهایم. هروقت حرفی ته دلمان بوده، گفتیم. هر وقت نیازی داشتیم، مطرح کردیم و همیشه هم شما ثابت کردید شناختمان از شما درست بوده. پس خوب است قبل از آخرین مجلس ۱۴۰۱، بعضی چیزها را با هم مرور کنیم.از نیمه دوم امسال چند اتفاق مهم در روضه در حال وقوع است:
کنار آمدن با عدمِ حضورِ فیزیکیِ فرزانه پزشکی! یا به عبارتی دیگر ذره ذره عادت کردن به داشتنِ فرزانه پزشکی به شکلی دیگر! تلخترین و مهمترین آنهاست.انگار تازه داشتیم دوچرخه سواری یاد می گرفتیم که پدرمان، چرخ کمکی را برداشته... قطعا تلو تلو میخوریم: پیام ها پس و پیش میشود. گزارش ها به وقتش نمی رسد. جای روضه عوض میشود. دیر میکنیم... عجیب میشویم!
اما ان شاءالله دوباره تعادلمان را به دست میآوریم...
نظم ما از قدیم این طور بوده که پیامهای پیشواز قرار است از چند روز مانده به روضه، با مرور سیر مطالب از ماههای گذشته، هم ذهن شما را گرم کند و هم آن چهارشنبه عصرتان را رزرو. که یادتان بیاید این هفته روضه است!
به علاوه قاعده این است که روضهها دومین چهارشنبه هر ماه شمسی برگزار میشود. این نظم تنها به خاطر روز ولادت و شهادت حضرت جواد الائمه یا ویژه برنامه محرم ممکن است به هم بخورد.
و معمولا در تعطیلات نوروز، نشست نداریم.
دومین اتفاق، ذره ذره قدم گذاشتن به سمت روضههای حضوری بعد از حدود ۳۷ ماه!! است.اوائل، همیشه روضهها حضوری و در منزل ما بود. با شروع کرونا، کاملاً مجازی شد و گاهی از خانه و گاهی از زیارتگاه خاصی برنامه را برگزار میکردیم.آبان ۱۴۰۱ به بهانه رفتنِ رفیقمان و ولادتِ پرشکوه حضرت عسکری، در برج آزادی بعد از مدت ها دور هم جمع شدیم...و ذره ذره به نیمه حضوری شدن فکر کردیم و داریم پیش می رویم.
شکلگیری ایده روضه های قاصدکی از همینجا شروع شد که چطور میشود با چندهزار نفر از شهرهای مختلف، روضه خانگی برگزار کرد؟ از اواخر آبان امسال، برای چنین خواستهی رویایی و بزرگی در تلاشیم و مطمئنیم که میشود! توکلمان بر خداست و دلگرمیمان به همراهی شما!
متن نامه حضرت جواد الائمه (علیه السلام) به علی بن مهزیار
نامه ای که در جشن میلاد خواندیم.
کلمات پر محبت امام معصوم به یکی از شیعیانش...
تجدید دیدارمان در برج آزادی در هشتاد و دومین نشست روضه، قدم اول بود!
و البته بیرون آمدن از عادت های متداول مجازی و سازگاری با شرایط یک برنامه حضوری بزرگ وااااقعا سخت به نظر می رسید!
برگزاری روضه از حرم نوه امام جواد در کاشان در هشتاد و سومین نشست، بهترین جرقه برای فکر کردن به روضههای قاصدکی و شروع جلسات ما و خادمها در این زمینه بود.
چون به طور جدی محدودیت زمان و مکان را درک میکردیم و در عین حال عنایت ملموس حضرت جواد الائمه چراغ راهمان شده بود.
اضافه شدن تعداد خوبی خادم نوجوان از این برنامه به بعد هم نقطه عطف جدی ای محسوب میشد.
در این ایام موضوع نشستها هم به نحوی بود که ما را به درک اهداف جمعیمان نزدیکتر کند. نشستهای امسال با عنوان آسو شروع شده بود و قرار بود افق و نگاه تازهای به همان مفاهیم تکراری و همیشگی برایمان بسازد.با عنوان گمشده از خودشناسی حرف زده بودیم و در سه گانه داستان پدران سعی کردیم با بررسی ماهیت کفر و کوفه و سرانجامِ شیعه، نگاه دقیقتری به اوضاع و شرایط تاریخی و اعتقادیمان داشته باشیم.آنچه اینجا محورمان شد این بود:ما با چه نیتی امام را میخواهیم؟! و چرا به اضطرار حقیقی نمیرسیم؟! و چگونه اضطرار حقیقی، بابالحوائج آدمی میشود؟!
پ.ن: و شاید اصلا از همین موضوع بود که فرزانه بارش را بست و پس از اربعین به دیدار دوست نائل شد... صلواتی هدیه اش کنید!
پس از آن، در نیمه دوم سال ضرورتا در مورد غیب و غیبت حرف زدیم و سعی کردیم در موقعیت جدید درست و شاکرانه عمل کنیم. رسیدن به یک نقشه جامع ذهنی و طرح سوالات اصلی در این زمینه را در آذرماه ادامه دادیم و در هشتاد و چهارمین نشست با موضوع جهان وطنی نقشه را بزرگتر کردیم و نیت کردیم که برای رسیدن به حکومت جهانی مهدی موعود، با همین انقلاب اسلامی، داشتنِ نگاهِ جهانی را تمرین کنیم...
روز میلاد حضرت جواد الائمه که مصادف با شروع سال هشتم روضه بود، اولین پایگاه روضههای قاصدکی امتحانش را پس داد و اولین قدم از پروژهی بزرگِ برگزاری روضه خانگی چندهزار نفره به شکل حضوری برداشته شد.
اجرای برنامه نوجوانان تازه نفسمان و اهدای یادبودهای دست سازشان به ۹ نفر از مهمانان روضه، نشان داد مخاطبان ما چقدر در این مسیر پیشتازند...
یادبود ، قایقی روی آب داشت که می دانست ستاره روشنش در آسمان، ساحل را نشانش خواهد داد...
آنچه قایق در آن غوطه ور بود، آب نبود!
نمک بود...
مهریه مادرمان حضرت زهرا...
امید به نجات از این بیشتر!؟